«خوشحالیم که مکانیسم ماشه اکنون اجرا میشود...»؛ این را از زبان افراد متعدد شنیدهایم. منتها برخی هم این ترجیعبند را به کار میبرند که «باید کسانی که این مذاکرات را انجام دادند، بازخواست شوند».
من این پارادوکس را متوجه نمیشوم. اگر بد است، چرا خوشحال میشوند و اگر خوب است که خوشحالشان کرده، چرا عقوبت میطلبند برای مذاکرهکنندگان؟ از طرف دیگر، اما در کلام یک نماینده سابق مجلس میخوانیم که «اینها ایرانی نیستند».
حشمتالله فلاحتپیشه درباره شرایط کشور بعد از مکانیسم ماشه، نوشت: «جشن افراطیون برای بازگشت تحریمها باورکردنی نیست. سالها ملت تاوان گفتار و کردار کسانی را داده است که ایرانی نیستند. فضای فکری آنها با بدبختیهای مردم متفاوت و سفره رنگین آنها حاصل زجر کودکانی است که سر بیشام بر بالین میگذارند.» این، دو نگاه است به یک رویداد. مردم، اما فکر میکنند طنابی است که از دو سو کشیده میشود.
اما آنچه ترک برمیدارد، امید ملتی است که به فردا چشم دارد و باید داشته باشد. پارهشدن تارهای آرزوی ماست در کشاکش خودخواهیهای این گروه و آن دسته. هرکدام از جریانات هم از زاویه نگاه و پندار خود به ماجرا مینگرند.
یک گروه، تیم مذاکرهکننده را خائن و مکانیسم ماشه را دستپخت آنان میداند. از یک سو، قطعنامههای تحریمی دستپخت خود را کاغذپاره و دوران خود را عزتمندانه میخواند و از سوی دیگر، بازگشت همان قطعنامه کاغذپاره خواندهشده را به حساب خیانت تیم مذاکرهکننده میگذارد.
از قطب مخالف هم جواب میگیرد که داریم به دوران دستپخت خودتان برمیگردیم. مگر هنر دیپلماسی شما به صدور قطعنامههای تحریمی و ذیل فصل ۷ نبود؟ ما ۱۰ سال آن را به تعویق انداختیم. دو سوی ماجرا آتش میریزند، اما دریغا آنچه میسوزد امید و آینده یک ملت است که دارای قدیمیترین تمدن پیوسته تاریخ است. هرکدام هم تنهایی به قاضی میروند و راضی هم برمیگردند.
اما آنکه ناراضی است، ایران است و ایرانیان که خوب میدانند دشمن هم به انتظار انفجار نارضایتیهاست. پرچمداران دو جریان -بخوانید جلیلی و روحانی- هم به میدان آمدهاند.
روحانی، جلیلی را به میدان مناظره میخواند و جلیلی جاخالی میدهد و به کودکان دبستان حواله میدهد مناظره را. به هر حال تیغ زبان کشیدهاند، نه بر هم که بر اتحاد ملت؛ «اتحادِ مقدسِ» ملت. کیست که نداند این قبیل مناظرات، دوقطبی و دودستگی ایجاد میکند؛ و باز کیست که نداند دوقطبیسازی امروز دقیقاً بهسود قطب شیطانی صهیونیسم است؟
دو طرف هم دانسته، در زمین خواست دشمن بازی میکنند؛ نمیشود گفت ندانسته. بعید است سیاستمدارانی در این تراز متوجه نباشند آتشی که برپا میکنند، کدامین خرمن را میسوزاند؟ حتماً میدانند، اما قصه همان دستمال است و آتشی که به قیصریه میافتد.
بگذریم، باید به آنها گفت امروز زمان سکوت بهاحترام همراهی است. وقتش که برسد، میز مناظره را برایتان میچینیم تا هرکدام دستاوردهای خود را روی آن بچینید. آن وقت ملت است که عیار میسنجد و نمره میدهد. قطعاً رفوزهشدگان را برای همیشه حذف خواهد کرد. امروز، اما وقت مناظره نیست. وقت سکوت با درک شرایط است بهاحترام ایران. اگر توان نقشآفرینی در «اتحادِ مقدس» را ندارید، با سکوت، به ملت ایران احترام بگذارید.